اما چیدمان سنگ های تریاس پایانی نقاط مختلف جهان از نظر زمانی دشوار است. انواع سنگها از مکانی به مکان دیگر متفاوت است، و آمونیتهایی که دیرینهشناسان برای نشاندادن پایان تریاس استفاده میکنند در مکانهایی مانند کانال بریستول انگلستان که بسیار مورد مطالعه قرار گرفتهاند، زندگی نمیکنند. پروفسور پل ویگنال از دانشگاه لیدز گفت: “گفتن آنچه در نیم میلیون یا 100000 سال گذشته رخ داده آسان است. اما گفتن آنچه در 10 یا 100 سال رخ داده بسیار دشوار است.”
تنها تاریخ رادیومتری اخیر در سنگ های دریایی زمانی است که حیات پس از انقراض شروع به احیاء کرد. در 201.36 میلیون سال پیش، عدم قطعیت بسیار زیاد مثبت یا منفی 170000 سال وجود دارد. در خشکی، تاریخ انقراض رادیومتری به طور دقیق تری به 201564 میلیون سال پیش (به اضافه یا منهای 15000 سال) مربوط می شود، اما تغییر در گرده های مورد استفاده برای تخمین این تاریخ در جاهای دیگر بسیار دیرتر ظاهر می شود، تنها چیزی که می توانیم بگوییم این است که انقراض حدود 200000 سال بین اولین و دومین تاریخ رادیومتری رخ داده است.
برای پیچیده تر کردن مسائل، در نظر بگیرید که به نظر می رسد انقراض ها در چندین رویداد رخ داده اند و دانشمندان در مورد تعداد رویدادها اختلاف نظر دارند. ویگنال الگوی مشابهی با سایر انقراضهای دسته جمعی میبیند و میگوید بر اساس شواهد دو بحران انقراض وجود دارد. اما دکتر کالوم فاکس از دانشگاه خلیفه در ابوظبی مخالف است و می گوید یک رویداد انقراض رخ داده است.
فعالیت آتشفشانی شدید
بر خلاف انقراض گونه ها، با فوران های آتشفشانی وضوح بیشتری وجود دارد.
ظهور ناگهانی چیزی که اکنون استان ماگمایی اقیانوس اطلس مرکزی یا CAMP نامیده می شود، از 201.635 میلیون سال پیش با شکافتن قلب پانگه آ آغاز شد. با وقوع این اتفاق، گدازه ای از فرانسه به بولیوی پرتاب شد، جریان قوی و گسترده ای از ماگمای زیرزمینی آغاز شد و باعث سیل گدازه های بازالت و انتشار مقادیر زیادی دی اکسید کربن و آلاینده ها شد. ورقه های سنگ مذاب راه خود را باز کردند و به درون رسوبات جاری شدند و دی اکسید کربن، متان و هالوکربن های بیشتری تولید کردند. تاریخچه این سنگ های آتشفشانی سه دوره متمایز از فعالیت های آتشفشانی را نشان می دهد. خوب است اگر فعالیت های آتشفشانی با رویدادهای انقراض همزمان شود، اما اینطور نیست و طبیعت همکاری نمی کند.
ظاهراً فقط اولین دوره فعالیت آتشفشانی با یک رویداد انقراض مصادف شده است، در حالی که دوره دوم و سوم فعالیت آتشفشانی پس از رویداد انقراض است. با این حال، ویگنال فکر می کند که دوره دوم فعالیت آتشفشانی ممکن است با رویداد انقراض دوم همپوشانی داشته باشد.
کاپریولو و همکارانش می خواستند ببینند که آیا رویداد آتشفشانی اولیه می تواند دی اکسید کربن کافی برای تغییر آب و هوای تریاس تولید کند یا خیر. آنها مواد معدنی را در سنگ هایی یافتند که حباب های کوچکی از گازهای آتشفشانی را هنگام متبلور شدن در اعماق زمین به دام انداخته بودند. این حباب ها نشان می دهد که ماگمای CAMP سرشار از دی اکسید کربن بوده و از طریق فوران هایی در پایان تریاس وارد جو شده است. تیم کاپریولو محاسبه کرد که اولین قسمت از فوران ها شامل تعداد کمی (شاید 10) فعالیت شدید فوران بود که هر یک به طور متوسط معادل یک قرن انتشار انسانی بود. کاپریولو می گوید این مقدار مشابه و در نتیجه نگران کننده است.
چنین انتشار گسترده ای از کربن باید تعادل ایزوتوپ های کربن را در جو تغییر دهد. سه نوسان متمایز از ایزوتوپ های کربن در تعدادی از رسوبات تریاس پسین دیده می شود که معمولاً به سه برابر آزاد شدن کربن از CAMP نسبت داده می شود. دانشمندان سعی کردهاند این سیگنالهای جهانی را با سنگهای پایانی تریاس مطابقت دهند، اما طبیعت برخی رویدادها را پنهان کرده است. این موضوع باعث ابهام و تفاسیر متفاوت تیم های مختلف شده است.
به گفته فاکس و همکارانش، اولین نوسان در ایزوتوپ های کربن می تواند بیش از یک میلیون سال قبل از اولین فوران های CAMP رخ داده باشد. اما پروفسور سوفی لیندستروم از دانشگاه کپنهاگ و دیگران می گویند که این نوسان می تواند ده ها هزار سال پس از شروع فوران ها رخ داده باشد.
نوسان ایزوتوپ کربن میانی یا در طول انقراض دسته جمعی (طبق نظر لیندستروم، ون دشوتبروژ، ویگنال و همکاران) یا قبل از آن (طبق گفته فاکس و همکاران) رخ داد، در حالی که نوسان سوم ایزوتوپ پس از انقراض رخ داد. این ابهام تا حدودی به این دلیل است که سیگنال دی اکسید کربن در ایزوتوپ های کربن با تغییرات موضعی در مواد آلی شسته شده به اقیانوس ها، به ویژه در دریاهای کم عمق انتهای تریاس، پنهان می شود و این کار استفاده از ایزوتوپ کربن را دشوار می کند. نوسانات برای تعیین توالی رویدادهای جهانی.
مکان، مکان، مکان
یکی از مشکلات بزرگ این است که اطلاعات موجود محدود به سنگ های انگلیسی است که زمانی در یک دریای کم عمق بزرگ تشکیل شده اند. بر اثر زلزله، رسوبات قعر این دریای کم عمق در مسیری طولانی حرکت کرده و تغییر شکل داده است. در آن زمان دریای آن منطقه کم عمق شد و در نهایت خشک شد و شکاف های عمیقی بر جای گذاشت. صدفها و دیگر جانداران دریایی ناپدید شدند و تشکهای میکروبی تسخیر شدند. بسیاری از دانشمندان این دنیای میکروبی را نتیجه اولین رویداد انقراض می دانند، اما فاکس و همکارانش معتقدند که محلی بوده و جهانی نبوده است. آنها در مجله PNAS گزارش می دهند: «ناپدید شدن موجودات دریایی نتیجه تغییرات محیطی محلی است و نشان دهنده یک رویداد انقراض جهانی نیست. در واقع، زمانی که آب دریا قبل از رویداد انقراض دوم به دریا بازگشت، برخی از گونههای تریاس نیز دوباره ظاهر شدند تا در پایان رویداد بعدی منقرض شوند.
اما دانشمندان دیگر استدلال می کنند که گونه های بازگشته بازمانده اولین رویداد انقراض بودند. به گفته ویگنال، در بسیاری از انقراض های دسته جمعی، بسیاری از گونه ها موفق به زنده ماندن می شوند.
اگر فاکس درست میگوید که اولین رویداد انقراض محلی بوده است، آب و هوای به ظاهر معتدل در آن زمان معقول به نظر میرسد. دکتر ویکتوریا پتریشین از دانشگاه کالیفرنیا و همکارانش هنگامی که دمای آب گذشته را در رسوبات به جا مانده از تشک های میکروبی تخمین زدند، شواهدی از آب و هوای ملایم تر پیدا کردند. محققان توانستند تغییرات دمای فصلی را برای تودههای سنگ آهک ۲۰۱ میلیون ساله تشخیص دهند، اما هیچ نشانهای از سرد شدن یا گرم شدن شدید طی چندین هزار سال نیافتند. نمی دانیم مطالعه مذکور که تنها در یک مکان انجام شده است، واقعاً آب و هوای پایان دوره تریاس را نشان می دهد یا خیر.
اما اگر اولین رویداد انقراض یک پدیده منطقه ای بود، چه چیزی روی زمین می توانست چنین تغییر شدیدی را که محدود به یک دریای محلی و گونه هایی بود که در آن زندگی می کردند، ایجاد کند؟ Van Deschutbruge فکر میکند که زمینلرزهها و کم عمق شدن دریا میتواند ناشی از بالا آمدن پوسته در بالای نقطه داغ گوشته باشد که در نهایت باعث فورانهای استان ماگما اطلس مرکزی شد.
اقیانوس اسیدی متعفن
خوشبختانه، توافق بیشتری در مورد چگونگی تلف شدن حیوانات دریایی در دومین رویداد انقراض وجود دارد. مولی ترودگیل از دانشگاه سنت اندروز ایزوتوپهای بور را در صدفهایی که پس از دومین رویداد انقراض در انگلستان زندگی میکردند اندازهگیری کرد تا pH اقیانوس در آن زمان را تخمین بزند. او متوجه اسیدی شدن ظاهری شد که نشان میدهد در آن زمان، دی اکسید کربن اتمسفر به طور ناگهانی افزایش یافته و باعث اسیدی شدن اقیانوسها میشود. این توضیح می دهد که چرا پوسته های فسیل شده متعلق به دوره پس از انقراض ضعیف هستند زیرا در آن دوره تشکیل پوسته برای موجودات دشوار بود.
اما یک قاتل دیگر در کار بود.
فاکس و دیگران بقایای گونههای خاصی از باکتریهای گوگرد را در شیل (نوعی سنگ رسوبی) یافتند که در جریان دومین رویداد انقراض ایجاد شدهاند. فاکس گفت: «ما تعداد زیادی از باکتریهای گوگرد بنفش را میبینیم که به شدت نور بسیار بالاتری نسبت به باکتریهای گوگرد قهوهای-سبز نیاز دارند.
وجود باکتریهای گوگردی نیازمند نور نشان میدهد که اقیانوسها فاقد اکسیژن هستند و منطقه در معرض آفتاب که در آن بیشترین تنوع دریایی معمولاً رشد میکند، حاوی سولفید هیدروژن سمی است. به عبارت دیگر، اقیانوسها کشنده بودند و بوی تخمهای گندیده میدادند.